حیله‌های تغذیه‌ای

۷.حیله‌های تغذیه‌ای

مراقب حیله‌های تغذیه‌ای باشیم

🕊 مقدمه

سال‌ها از زندگی‌مان را در جنگی پنهان با خود گذرانده‌ایم؛ جنگی میان خواستن و نخواستن، میان کنترل کردن و از کنترل خارج شدن. هر بار که تصمیم می‌گرفتیم «این بار دیگر درست غذا بخوریم»، ذهنمان آرام و بی‌صدا شروع به ساختن دلایلی تازه می‌کرد: «فقط امشب اشکال ندارد»، «از فردا شروع می‌کنیم»، «اگر بعدش پیاده‌روی کنیم، می‌سوزد». ما این حرف‌ها را باور می‌کردیم، چون به ما آرامش می‌دادند. آرامشی موقتی که خیلی زود جایش را به شرم، عذاب وجدان و حس شکست می‌داد.

در نشریه‌ی پرسش و پاسخ، اصطلاحی به‌کاررفته بود که بعدها برای بسیاری از ما معنای تازه‌ای پیدا کرد: «حیله‌های تغذیه‌ای». این واژه نخستین بار در دهه‌ی ۱۹۶۰ در میان اعضای پرخوران گمنام (OA) مطرح شد، زمانی که برنامه‌ی دوازده‌قدمی تازه شکل گرفته بود و اعضا در تلاش بودند راهی برای درک الگوهای ذهنی و رفتاری خود پیدا کنند. در همان سال‌ها، در آگوست ۱۹۶۱، فهرستی از ۹ ابزار برنامه منتشر شد تا به ما کمک کند نظم غذایی و رشد روحانی‌مان را بازیابیم؛ اما با گذشت زمان، بسیاری از ما دریافتیم که ذهن بیمارمان حتی از همین ابزارها نیز برای فریب دادن خود استفاده می‌کند.

«حیله‌های تغذیه‌ای» در واقع همان راه‌هایی هستند که ذهن بیمار ما برای حفظ کنترل و فرار از احساسات به‌کار می‌گیرد. این حیله‌ها گاهی در قالب رژیم، گاهی در ظاهر نظم و گاهی در پوشش منطق خود را نشان می‌دهند؛ اما در عمقشان یک هدف دارند: این‌که نگذارند ما حقیقت را ببینیم . حقیقت ناتوانی‌مان در برابر غذا.

این نوشته تلاشی است برای نگاه کردن به درونِ این حیله‌ها: از کجا می‌آیند، چه نقشی در بیماری ما دارند و چگونه می‌توانیم با صداقت، فروتنی و سپردن، از چنگشان آزاد شویم.

۱. ذهن بیمار و ریشه‌ی حیله‌های تغذیه‌ای

ما در OA یاد گرفته‌ایم که بیماری ما فقط مربوط به شکم یا غذا نیست، بلکه بیشتر در ذهن و افکارمان ریشه دارد. ذهن بیمار ما دوست دارد همیشه در کنترل باشد. حتی زمانی که بارها ثابت شده نمی‌تواند. این ذهن، به‌جای پذیرش درماندگی، به دنبال راه‌هایی برای «مدیریت» خوردن ما می‌گردد؛ و درست از همین‌جا حیله‌های تغذیه‌ای شکل می‌گیرند.

گاهی ذهنمان می‌گوید: «فقط یک تکه کوچک»، «این یکی سالمِ»، یا «اگر امروز زیاد بخوریم، فردا کمتر می‌خوریم». گاهی با ظاهر انضباط و عقلانیت سراغمان می‌آید: «از فردا رژیم جدید رو شروع می‌کنیم»، «باید دقیق‌تر کالری‌ها رو بشماریم»، یا «دیگه هرگز شیرینی نمی‌خوریم». ما با این وعده‌ها احساس کنترل می‌کنیم، در حالی که در واقع، هنوز اسیر همان ترس‌ها و وسوسه‌های قدیمی هستیم.

ذهن بیمار ما استاد توجیه است. وقتی رنج، خشم، ترس یا تنهایی را احساس می‌کنیم، او نمی‌خواهد ما با این احساسات روبه‌رو شویم؛ بلکه پیشنهاد می‌دهد چیزی بخوریم یا برنامه‌ی جدیدی برای غذا خوردن طراحی کنیم تا حواسمان پرت شود. در ظاهر، به ما احساس «قدرت» و «تصمیم‌گیری» می‌دهد، اما در باطن، ما را از تجربه‌ی واقعی احساسات و از ارتباط با نیروی برتر دور می‌کند.

در واقع، حیله‌های تغذیه‌ای راهی هستند که ذهن ما برای زنده نگه داشتن بیماری‌اش به کار می‌گیرد. تا زمانی که به این صدا گوش می‌دهیم، درگیر دور باطل می‌مانیم: شروع پرانرژی، شکست، احساس گناه و دوباره وعده‌ی یک شروع تازه. ما بارها گفته‌ایم «این بار فرق می‌کند»، اما تا وقتی ذهنمان را تنها منبع راه‌حل بدانیم، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد.

در OA یاد می‌گیریم که به جای گوش دادن به صدای حیله‌گر ذهن، به صدای صداقت درون گوش بدهیم . همان صدایی که از درون نجوا می‌کند: «تو درمانده‌ای، اما تنها نیستی.» از همین‌جا، مسیر بهبودی آغاز می‌شود.

وقتی برای نخستین‌بار واژه‌ی «حیله‌های تغذیه‌ای» را شنیدیم، شاید فکر کردیم منظور ترفندهای پیچیده یا رفتارهای خاص است؛ اما با گذشت زمان فهمیدیم که این حیله‌ها اغلب بسیار ساده و پنهان‌اند؛ درست در دلِ تصمیم‌های روزمره‌مان. ذهن ما یاد گرفته است چگونه در قالب «منطق»، «سلامت»، یا حتی «پرهیز»، خودش را پنهان کند.

گاهی به خودمان می‌گوییم:

«من بین وعده‌ها چیزی نمی‌خورم، فقط یک دانه مغز یا میوه اشکال ندارد.»

«اگر الان زیاد بخورم، بعداً با پیاده‌روی می‌سوزانم.»

«من پرخور نیستم، فقط عاشق غذاهای سالمم!»

«من فقط آخر هفته‌ها را جشن می‌گیرم، چون تمام هفته رژیمم را رعایت کرده‌ام.»

«صبحانه نمی‌خورم تا کالری روز را کم کنم.»

«من فقط وقتی بقیه می‌خورند، غذا می‌خورم، پس اشکالی ندارد.»

«تا وقتی نایستاده‌ام یا در حال کارم، خوردن حساب نمی‌شود.»

۲.نگاهی به بُعد روانی حیله‌های تغذیه ای

در برنامه یاد گرفته‌ایم که حیله‌های تغذیه‌ای دشمن ما نیستند؛ آن‌ها فقط نشانه‌هایی از بیماری ما هستند. ذهن ما برای سال‌ها از این حیله‌ها استفاده کرده تا ما را از روبه‌رو شدن با واقعیت محافظت کند. در ظاهر، این حیله‌ها آرام‌بخش‌اند، مثل مرهمی کوتاه‌مدت بر زخم دردی عمیق‌تر؛ اما در عمق، آن‌ها راه‌هایی هستند برای نادیده‌گرفتن احساسات واقعی‌مان.

وقتی از درون ناآرامیم، ذهن بیمارمان نمی‌گوید «احساس کن»، بلکه می‌گوید: «چیزی بخور»، «برنامه‌ات را تغییر بده»، یا «از فردا شروع کن». او نمی‌خواهد ما رنج را ببینیم، چون فکر می‌کند نمی‌توانیم تحملش کنیم؛ اما حقیقتی که در OA یاد گرفته‌ایم این است که احساسات ما، ما را نمی‌کشند، فقط پنهان کردنشان است که ما را بیمار نگه می‌دارد.

اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، پشت بیشتر حیله‌های تغذیه‌ای چهار واکنش درونی پنهان است:

۱. ترس از احساسات واقعی

ما از روبه‌رو شدن با خشم، غم، تنهایی یا ترس می‌ترسیم. غذا برای ما پناهگاهی بوده تا این احساسات را بی‌صدا کنیم. وقتی نمی‌خواستیم گریه کنیم یا حقیقتی دردناک را بپذیریم، ذهنمان حیله‌ای پیدا می‌کرد تا به جای حس‌کردن، بخوریم.

۲. میل به کنترل

ما سال‌ها تلاش کردیم با رژیم‌ها، برنامه‌ها و قوانین خودساخته، زندگی‌مان را کنترل کنیم. حیله‌های تغذیه‌ای به ما این توهم را می‌دادند که «در کنترل هستیم»، در حالی که در واقع اسیر وسوسه‌ی کنترل بودیم. ذهن ما نمی‌خواست تسلیم شود، حتی وقتی بارها شکست خورده بود.

۳. انکار ناتوانی

گفتن این جمله که «من درمانده‌ام» برایمان سخت بود. حیله‌های تغذیه‌ای راهی بودند برای انکار این درماندگی؛ با آن‌ها وانمود می‌کردیم هنوز می‌توانیم اوضاع را درست کنیم. می‌گفتیم: «فقط کمی نظم می‌خواهم»، در حالی که مشکل ما نظم نبود، بلکه بیماری بود.

۴. فرار از درد روحی

بسیاری از ما در گذشته با درد، شرم یا کمبود عشق بزرگ شدیم. غذا برایمان زبانِ نانوشته‌ی تسکین بود. حیله‌های تغذیه‌ای به‌نوعی ادامه‌ی همان الگوی قدیمی‌اند. راهی برای فرار از درد، بدون درمان آن؛ اما فرار، هرگز آزادی نمی‌آورد.

گاهی در مشارکت‌ها می‌شنویم:

«ذهن من همیشه دنبال راهی بود تا مرا قانع کند هنوز کنترل دارم، حتی وقتی در عمق وجودم می‌دانستم ندارم.»

وقتی این جمله را می‌خوانیم، در چشمان همدیگر حقیقتی آشنا می‌بینیم. همه‌ی ما تجربه کرده‌ایم که حیله‌های تغذیه‌ای در اصل فریاد کمک‌اند، نه نشانه‌ی ضعف. آن‌ها می‌گویند درونمان هنوز بخش‌هایی زخمی و ترسیده وجود دارد که نیاز به محبت، توجه و ارتباط با نیروی برتر دارد.

در OA یاد می‌گیریم به‌جای جنگیدن با این حیله‌ها، با مهربانی به آن‌ها گوش دهیم و پیغامشان را بشنویم. این حیله‌ها به ما نمی‌گویند «تو بدی»، بلکه می‌گویند «تو هنوز نیاز به درمان داری»؛ و همین آگاهی، آغاز رهایی است.

۳.بعد روحانی: از فریب تا تسلیم

در مسیر بهبودی یاد گرفته‌ایم که حیله‌های تغذیه‌ای را نمی‌توان با زور، اراده صرف یا سرزنش خود شکست داد. ذهن ما سال‌ها به آن‌ها عادت کرده و از آن‌ها به‌عنوان ابزار محافظت استفاده می‌کند. این حیله‌ها در ظاهر آرام‌بخش‌اند، به ما احساس کنترل و امنیت می‌دهند. اما در باطن، ما را از حقیقت و احساسات واقعی دور نگه می‌دارند. تنها راه رهایی، نگاه کردن به حیله‌ها با صداقت و سپردن آن‌ها به نیروی برتر است.

در برنامه، سه قدم اول به ما کمک می‌کنند تا مسیر تسلیم و رهایی روشن شود:

قدم اول: پذیرش ناتوانی در برابر غذا

پذیرش این حقیقت که به تنهایی نمی‌توانیم کنترل کامل داشته باشیم، نقطه‌ی آغاز آگاهی است. وقتی می‌پذیریم که ذهن ما درگیر حیله‌هاست، دیگر با خودمان مبارزه نمی‌کنیم. ما می‌آموزیم حیله‌ها نشانه‌ی بیماری ما هستند و نه ضعف شخصی. پذیرش، مانند باز کردن پنجره‌ای به نور حقیقت است؛ لحظه‌ای که می‌بینیم فریب‌ها فقط محافظت‌های غلط ذهن بیمارند.

قدم دوم: باور به نیرویی برتر

باور به نیرویی فراتر از خودمان، چراغ راهی است که مسیر رهایی را روشن می‌کند. ما یاد می‌گیریم که تنها نیستیم و می‌توانیم به هدایت این نیرو اعتماد کنیم. وقتی از این حمایت استفاده می‌کنیم، می‌توانیم انتخاب‌های واقعی و سالم داشته باشیم. به‌جای اینکه ذهنمان را سرزنش کنیم که چرا فریبمان داده، می‌پذیریم که این حیله‌ها بخشی از مسیر ما بوده‌اند و اکنون می‌توانیم به نیروی برتر اجازه دهیم که مسیر ما را هدایت کند.

قدم سوم: سپردن اراده و زندگی

ذهن حیله‌گر از تسلیم شدن می‌ترسد، زیرا فکر می‌کند بدون کنترل، همه چیز از بین می‌رود؛ اما تجربه اعضای OA نشان می‌دهد که سپردن اراده و زندگی نه تنها شکست نیست، بلکه آغاز رهایی واقعی است. وقتی اراده و زندگی خود را به نیروی برتر می‌سپاریم، دیگر مجبور نیستیم در نبردی بی‌پایان با خود و غذا باشیم.

یاد می‌گیریم که صبر کنیم، اعتماد کنیم و در لحظه حاضر انتخاب‌های سالم داشته باشیم، حتی اگر ذهنمان هنوز مقاومت کند.

در بهبودی می‌آموزیم که تسلیم یعنی آزاد شدن از زنجیرهای فریب و وسوسه و نه واگذار کردن ارزش یا قدرت. هر بار که یکی از حیله‌ها را با صداقت و سپردن روبه‌رو می‌کنیم، ذهن بیمار آرام‌تر می‌شود و فضای جدیدی برای رشد روحانی و تجربه زندگی سالم باز می‌شود.

مثلاً وقتی به‌جای گفتن «فردا شروع می‌کنم» یا «یک تکه هم اشکالی ندارد»، می‌ایستیم و با خودمان صادقانه روبه‌رو می‌شویم و می‌گوییم:

«این میل و وسوسه واقعی است و من نمی‌توانم آن را کنترل کنم، اما نیروی برتر می‌تواند کمکم کند.»

در این لحظه، چرخه فریب می‌شکند و تسلیم تبدیل به نقطه‌ی شروع آزادی می‌شود.

۴.پاسخ به حیله‌های تغذیه‌ای

اگر ذهن ما به عنوان حیله تغذیه بگوید: «فقط امشب اشکال ندارد»، در پاسخ به آن می‌گوییم: این فقط یک فریب ذهنی است و آرامشی موقتی به ما می‌دهد. به جای تسلیم شدن، تماس با راهنما یا شرکت در جلسه می‌تواند چرخه فریب را قطع کند و ما را به صداقت و حمایت جمع نزدیک‌تر کند.

اگر ذهن ما بگوید: «اگر امروز زیاد بخورم، فردا می‌سوزانم»، پاسخ ما این است که وعده جبران فقط ما را دوباره در چرخه پرخوری و شرم قرار می‌دهد. به جای آن، احساس و وسوسه را یادداشت می‌کنیم، دعا یا مراقبه می‌کنیم و با سپردن آن به نیروی برتر، انتخاب سالم‌تری انجام می‌دهیم.

اگر ذهن ما بگوید: «من فقط آخر هفته‌ها جشن می‌گیرم، پس حالا اشکالی ندارد»، ما یادآوری می‌کنیم که حیله ذهن ما، واقعی بودن کنترل را نشان نمی‌دهد. برای کاهش وسوسه‌ها، محیط خود را امن می‌کنیم، وعده‌ها را برنامه‌ریزی می‌کنیم و از غذاهای محرک دوری می‌کنیم.

اگر ذهن ما بگوید: «صبحانه نمی‌خورم تا کالری روز را کم کنم»، پاسخ ما این است که پرهیز و رژیم‌های سخت هرگز راه‌حل واقعی نیستند. به جای حذف وعده‌ها، وعده‌های متعادل و برنامه‌ریزی شده را تمرین می‌کنیم و با نوشتن روزانه، حیله‌ها و احساسات خود را شناسایی می‌کنیم.

اگر ذهن ما بگوید: «یک لقمه هم اشکالی ندارد»، ما یادآوری می‌کنیم که این یک حیله ظریف است تا ما را دوباره در چرخه پرخوری گرفتار کند. با صداقت با خود یا راهنما  درباره‌ی وسوسه صحبت می‌کنیم و با دعا یا مراقبه، قدرت انتخاب سالم را تقویت می‌کنیم.

اگر ذهن ما بگوید: «این رژیم جدید قطعاً من را کنترل می‌کند»، پاسخ ما این است که کنترل واقعی در دست ذهن بیمار نیست. ما با پذیرش ناتوانی در برابر غذا (قدم اول)، باور به نیروی برتر (قدم دوم) و سپردن زندگی و اراده به او (قدم سوم)، یاد می‌گیریم که تسلیم یعنی رهایی و نه شکست.

از تاریکی حیله تا نور حقیقت

در مسیر بهبودی، آموخته‌ایم که حیله‌های تغذیه‌ای دشمن ما نیستند، بلکه پیام‌آورهایی هستند که از درون ما می‌آیند؛ از بخشی از وجودمان که هنوز ترسیده، تنهاست و نیاز به عشق دارد. هر حیله، فرصتی است برای شناختن خودمان در عمق‌تر. وقتی ذهن ما می‌خواهد با فریب و کنترل، آرامش بخرد، در واقع دارد می‌گوید: «من هنوز می‌ترسم، من هنوز نمی‌دانم چگونه احساس کنم، من هنوز به عشق نیاز دارم.»

در گذشته، هر بار که به حیله‌ها گوش دادیم، از ترس فرار کردیم؛ اما امروز، در پرتو بهبودی و صداقت، یاد گرفته‌ایم که به جای فرار، بمانیم، نگاه کنیم و احساس کنیم.

دیگر لازم نیست پشت غذا پنهان شویم.

دیگر نیازی نیست خودمان را قانع کنیم که “این بار فرق دارد.”

در مسیر برنامه، می‌فهمیم که صداقت، تنها نوری است که می‌تواند تاریکی حیله‌ها را از میان ببرد.

هر بار که حقیقت را درباره‌ی خود می‌پذیریم، حتی اگر دردناک باشد، قدمی به سوی آزادی برمی‌داریم.

«امروز به‌جای فریب دادن خود، انتخاب می‌کنیم که صادق باشیم، حتی اگر صداقت دردناک باشد؛ چون صداقت همان نوری است که ما را از حیله به رهایی می‌رساند.»

شنیدن فایل صوتی

نود ابزار برای پرهیز

وبسایت پرخوران گمنام – پارسی زبانان آنلاین

وبسایت پرخوران گمنام جهانی

نوشته‌های مشابه

  • ۲. عادت های بد غذایی

    عادت های بد غذایی قسمت اول :به عادت‌های بد غذایی توجه کنید مقدمه – چرا عادت‌های بد غذایی مهم هستند؟ ما در تجربه‌ی خود آموخته‌ایم…

  • ۶. به بدن خود گوش کنیم

    مقدمه: دعوت به شنیدن اگر آگاه شوم چه چیزی را در دهانم می‌گذارم، آگاه می‌شوم چه فکری را در ذهنم پرورش می‌دهم.این جمله برای بسیاری…

  • ۱. دوری از اولین لقمه اضافه

    ✦ بخش اول: مقدمه پرخوری بی‌اختیار بیماری ماست؛ بیماری‌ای که جسم، ذهن و روحمان را درگیر کرده است. تجربه‌ی ما نشان داده که ریشه‌ی مشکل…

  • ۸. روش مصرف غذا

    مراقب روش مصرف غذای خود باشیم در این تجربه به جنبه‌ای کمتر شناخته‌شده از پدیده‌ی بی اختیار خوری  پرداخته می‌شود: اعتیاد نه به خودِ غذا،…

  • ۵. طراحی برنامه غذایی

    در برنامه‌ی پرخوران گمنام (OA)، ما می‌کوشیم از بی‌برنامگی در خوردن به سوی آگاهی و نظم در تغذیه حرکت کنیم. به عبارتی ما از بی‌برنامه…

  • ۳. دسته بندی غذا

    به دسته بندی غذا توجه کنید ۱.مقدمه برای بسیاری از ما که به پرخوری بی‌اختیار گرفتار شدیم، غذا فقط یک «خوراک جسمی» نبود. ما غذا…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *