پرخوری و خودخوری

پرخوری و خودخوری

در قدم چهارم وقتی از ترس‌هایم می‌نوشتم یاد خاطره‌ای از دوران کودکی‌ام افتادم. وقتی برق قطع می‌شد با خواهر و برادرهایم دور چراغ توری می‌نشستیم…

درست شبیه اثر انگشت

درست شبیه اثر انگشت

از اولین باری که خود را به عنوان یک پرخور بی‌اختیار معرفی کردم سه سال است می‌گذرد. در طول این سه سال از روش‌های زیادی…

رهایی از زندان تعصب

رهایی از زندان تعصب

امروز بعد از شش سال حضور در OA به وزن ایده‌آلم رسیدم و دیروز تمام آزمایش‌های پزشکی وضعیت نرمالی را نشان می‌داد. شش سال پیش بعد…

راهنما یا حامی

راهنما یا حامی

در طول ده سالی‌ که در OA هستم در جلسات شنیدم که اعضایی به جای راهنما از کلمه حامی‌ استفاده می‌کردند. همیشه این سوال برایم…