رهایی از غذا ، آزادی روح

رهایی از غذا، آزادی روح

من، ژانین، در فرانسه زندگی‌می کنم، سال‌هاست که با حس گم گشتگی در مقابل غذا و وزن مبارزه می‌کنم.

 وقتی برای نخستین‌بار در شانزده سال پیش با  جلسات  OA معمولی  آشنا شدم — جلساتی دوستانه و بدون فشار ، نوری  از آزادیِ کنترل‌شده به زندگی‌ام آمد.

دیگر نیاز نبود احساس شرم کنم، دیگر لازم نبود خودم را سرزنش کنم. آرامشِ اولیه، هدیه‌ای بود که چند سالی آن را تجربه کردم.

اما کم‌کم، برخلاف میل قبلی‌ام، فقط به خاطر چهار کیلو اضافه وزن  وارد جلسات ساختار یافته  شدم.

 آنجا قوانین سختگیرانه‌ای قرار داشت: وزن کردن دقیق مواد غذایی، وزن کشی ماهانه اجباری ، ممنوعیت  مشارکت برای افراد تازه‌وارد، و انصراف از خدمت اگر کوچک‌ترین لغزشی پیش می‌آمد.

هر روز، فشارِ ترازوی  آشپزخانه، دفترچه‌های ثبت کالری و ترس از اینکه مبادا لغزش کنم، بیشتر مرا خرد می‌کرد. این سبک نظم به جای آرامش، مرا خسته و بی‌انگیزه کرده بود.

یک روز بعد از جلسه ی طولانی، تصمیم گرفتم به کلاس یوگای درون‌نگر بروم ، تنها برای فرار از فشار آن همه نظم ناخواسته . در آن فضای آرام ، میان تأملات نفس‌گیری و کشش‌های آگاهانه، ناگهان چیزی در من جرقه زد: این‌که همه ی آن سختی‌ها یک هدف نهایی دارد. هدفی ورای وزن ایده‌آل یا ثبت دقیق کالری. هدف، رهایی بود . آزادی در چارچوبی که دیگر خود به خود مرا می‌بلعید.

آن لحظه به‌وضوح احساس کردم: قوانین سختگیرانه  با روح برنامه مغایر هستند و ‌برای من زندانی عجیب ساختند.

وقتی با اعضا قدیمی OA در مورد این احساسم صحبت کردم یکی از آنها نشریه ۱۲ اصل رهایی بخش را به من پیشنهاد داد.

این نشریه ی  OA، نسخه ی برنامه‌وار  که اصول دوازده‌گانه‌اش هفته ‌به ‌هفته مرا پیش می‌برد،  می‌توانست حامل آن رهایی نهایی باشد. اگر نه با پیروی کورکورانه، بلکه با پذیرفتنِ معنا و هدفی والاتر. احساس کردم باید کد تازه‌ای بسازم: کدی متعادل، انسانی و البته مسئولانه.

از آن روز، بازخوانی نشریه دوازده اصل رهایی بخش را آغاز کردم. دیگر وزن کردن دقیق هر لقمه برایم هدف نبود، بلکه فرایندی برای بازشناسیِ رفتارها و بازسازیِ ذهن بود. دوباره در جلسات شرکت کردم، اما این‌بار با نیتی متفاوت: مشارکت بر پایه ی صداقت، نه ترس. پذیرش لغزش‌ها به‌عنوان فرصتی برای تمرینِ لحن ملایم‌تر با خود. خودم را از زنجیره‌های کمال‌گرایی رها کردم.

و امروز، وقتی نگاه می‌کنم، می‌بینم که آن آزادی اولیه که آن نسخه ی سادهی OA به من داد ، اکنون با بلوغ و عمقی تازه در نسخه ی OA ساختار یافته  پیوند خورده است. ساختار تبدیل شده است به چارچوبی که نه اسیرم کرده، بلکه رهایی‌بخش بوده است.

به این ترتیب، حرکت من از نسخهی ساده به نسخهی سختگیرانه OA، چیزی نبود جز گذر از آزادی ظاهری به آزادی باطنی؛ از کنترل بیرونیِ دقیق به رهایی درون‌نگرانه، که سرانجام در اصول دوازده‌گانه توانستم کد تازه‌ای برای زندگی‌ام بیافرینم: کدی انسانی، پذیرا، و آزاد.

https://t.me/+YXFwUO6jIGg3NDdk

پرخوران گمنام

وبسایت oa.org

نوشته‌های مشابه

  • دیگر قهر نمی کنم

    اسم من یان یک پرخور بی اختیار هستم. بچه آخر یک خانواده شلوغ و پرجنب‌وجوش در هلند بودم، جایی که صدای همه بلند بود و…

  • یک تغییر عمیق

    به اعضای OA  می‌گویند تغییر خوب است و مانند دارو، اغلب برای حل مشکلات تجویز می‌شود. نمی‌توانم بگویم چند بار این درمان را امتحان کرده‌ام،…

  • سفر از گرسنگی تا آزادی

    من، لیزا، زنی ۵۰ ساله‌ام که در یکی از محله‌های فقیرنشین سیدنی بزرگ شدم. خانواده‌ام پرجمعیت بود و درآمد پدرم، که کارگر ساده‌ای بود، کفاف…

  • گرما و پایبندی به پرهیز

    آفتاب آریزونا بی‌امان می‌تابید و گرما به پوست صورتم فشار می‌آورد، طوری که حس می‌کردم شعله‌های آتش از آسمان فرو می‌ریزد. آن روز، یک تعمیر…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *