تصویر خوش آمدگویی به تازه واردین

خطاب به تازه وارد ۷ روز اول


روز اول

*تنها شما می توانید راجع به این سوال تصمیم بگیرید*.
هیچ کس دیگری نمی تواند این تصمیم را برای شما بگیرد. ما که هم اکنون در OA هستیم راه جدیدی از زندگی را یافته ایم که ما را قادر می سازد تا بدون نیاز به غذای اضافی زندگی کنیم. ما باور داریم که پرخوری بی اختیار یک بیماری پیش رونده است. یک بیماری شبیه الکلیسم و برخی بیماری های دیگر که می توان از پیشرفت آن جلوگیری کرد. به خاطر داشته باشید که اقرار به مشکل تان هیچ خجالتی ندارد.
مهمترین چیز این است که کاری برای حل آن انجام دهید.
آیا پرخوران گمنام برای شماست؟

۱. آیا شما وقتی كه گرسنه نیستید هم غذا می خورید ؟
۲. آیا شما بدون هیچ دلیلی تا خرخره تان غذا می خورید ؟
۳. آیا شما پس از پرخوری احساس گناه و پشیمانی می كنید ؟
۴. آیا شما در طول روز مدت زیادی به غذا خوردن فكر می كنید؟
۵. آیا شما با لذت چشم انتظار زمانی هستید كه با فراغ بال و به تنهائی مشغول غذاخوردن شوید؟
۶. آیا شما از قبل برای تا خرخره خوردن برنامه ریزی می كنید؟
۷. آیا شما در حضور دیگران به طور معقول غذا می خورید ولی بعدا در تنهایی جبران مافات می كنید؟
۸. آیا وزن شما تأثیری در روش زندگی تان دارد؟
۹. آیا شما سعی كرده اید كه برای یك هفته یا بیشتر رژیم بگیرید و موفق نشده اید؟
۱۰. آیا شما از كسانی كه به شما می گویند از (اراده ات) استفاده كن رنجش دارید؟
۱۱. برخلاف تمام شواهد آیا شما به این باور غلط كه هر وقت بخواهم (خودم به تنهائی می توانم) رژیم بگیرم و ادامه داده اید؟
۱۲. آیا شما ویار یا تمایل شدید به خوردن در زمان معینی به غیر از زمان های سه گانه دارید؟ (صبحانه ، نهار ، شام)؟
۱۳. آیا شما جهت فرار از نگرانی ها و مشكلات مشغول به خوردن می شوید؟
۱۴. آیا شما تا به حال جهت درمان چاقی یا مشكلات غذائی بستری شده اید؟
۱۵. آیا طریق غذاخوردن تان خودتان یا دیگران را ناراحت می كند؟

اگر شما به سه سوال یا بیشتر جواب مثبت داده اید احتمالاَ شما مشکل پرخوری بی اختیار دارید و یا به سوی آن پیش می روید.

راه حلی که ما برای بهبود این بیماری پیش رونده پیدا کرده ایم, کارکرد برنامه دوازده قدم بهبودی پرخوران گمنام است.

*جلسه‌ها این فرصت را به ما می‌دهند تا بتوانیم مشکل مشترک‌مان را بشناسیم* و همچنین راه حل مشترک‌مان را نیز به کمک دوازده قدم پیدا کنیم و هدیه‌ای را که برنامه به ما می‌دهد با هم سهیم شویم. علاوه بر جلسه‌های حضوری، OA جلسه‌های آنلاین و تلفنی را نیز پیشنهاد می‌دهد

روز دوم

پانزده ویژگی ‌راهنمایان موثر

۱. در پرهیز باشد: راهنما می بایست در پرهیز باشد و پرهیز مهم ترین موضوع زندگی اوست
۲. در دسترس باشد: یک راهنمای خوب وقت صرف صحبت با رهجو می کند. او  در مواقع ضروری در دسترس است.
۳. متعهد: موثرترین راهنمایان متعهد به برنامه، حمایت و درتلاش برای انتقال پیام بهبودی به دیگران‌ هستند
۴. در بهبودی: راهنما در هر سه بعد در بهبودی زندگی می کند – جسمی‌، روانی و روحانی. او  “عملکرد” و بهبودی دارد.
۵. اساس برنامه: در اصول برنامه، قدم‌ها، سنت ها، ابزارها و به ویژه کتاب بزرگ زیربنای قوی دارند.
۶. مبتنی بر دوازده قدم: راهنما‌ دارای دانش و تجربه در کار کرد قدم هاست آنها سعی می کنند قدم ها را در زندگی روزمره اعمال کنند.
۷. متمرکز روی قدم ها: راهنما در تماس تلفنی با مخاطب، متمرکز بر قدم‌ ها و برنامه به‌ جای موضوعات اجتماعی است.
۸. شنونده خوب: راهنمایان موثر شنوندگان خوبی هستند.
۹. انتظارات روشن: از همان ابتدا، بهترین راهنمایان به طور واضح  انتظارات، محدودیت ها و اهداف رابطه ی بین راهنما و رهجو را بیان‌ می کنند.
۱۰. فقط تجربه ی خود را به اشتراک می گذارد: راهنمایان واقعاً مؤثر، محدودیت های خود را می دانند. آنها نقش خدا، درمانگر، مشاور یا مددکار اجتماعی را بازی نمی کنند. آنها در برنامه ی خود فقط و فقط تجربه ی خود را به اشتراک می گذارند.
۱۱. فروتنی: راهنمایان خوب می دانند چه زمانی باید بگویند: «نمی دانم»، «نمی دانم تجربه، “یا” شاید این موقعیتی است که ممکن است  خارج از جلسه دوازده قدمی به کمک نیاز داشته باشید.» آنها به خود اجازه نمی دهند که روی صندلی دانایی  قرار بگیرند.
۱۲. صداقت: بهترین راهنمایان به شدت صادق هستند – هم در مورد خودشان و هم با رهجو، رویکرد آنها دلسوزانه است.
۱۳. حمایت و تشویق: راهنمایان موثر به رهجویان کمک می کنند تا رشد کنند، یاد بگیرند  چیزهای جدید انجام دهند، ریسک کنند و از اشتباهات خود درس بگیرند.
۱۴. نگرش: راهنمایان خوب، شفقت، همدلی، صبر و احساس شوخ طبعی و نگرش مثبت در مورد زندگی از خود نشان می دهند
۱۵. می داند چه زمانی باید رها کند: راهنمایان خوب می دانند چه زمانی و چگونه با عشق جدا شوند و “رها کردن” رهجو زمان مناسب می خواهد.
*در اینجا هیچ وقت هیچ گاه درها را نمی بندند و‌ کسی پشت در تنها نمی ماند. با اعضا در تماس باش*
خدمتگزار تازه وارد

روز سوم
*در مورد غذا و وزن خود صادق باشید*

اقدام عملی در OA خیلی ساده است.
اصلاح نوع غذا، اصلاع زمان غذا و اصلاح مقدار غذا. ما کوشش می کنیم به صورت روزانه تعادل، بین این سه ضلع به وجود بیاوریم.
بدون برنامه ریزی دقیق و صادقانه برای غذا خوردن، ساعت های بی پایانی را صرف جنگ می کردیم خودمان در نهایت، تسلیم دروغ خودمان می شدیم که می توانیم فقط یک گاز بخوریم و بس کنیم.
برای داشتن یک برنامه غذایی بهتر و شناخت غذاها و عادت های غذایی که ویار ما را تحریک می کند نیاز داریم برنامه غذایی مان را بازیینی کنیم .اگر تاریخچه ی پرخوری مان را با یک متخصص سلامت و راهنمای مان در میان بگذاریم می توانیم با روشن بینی و واقعی گرایی به غذا خوردن مان نگاه کنیم. وقتی که به دنبال کمک هستیم تا برنامه ی غذایی مان را بهتر کنیم در واقع تمایل نشان می دهیم تا رفتارهای غلط در غذا خوردن را که در گذشته به تنهایی قادر به تغییر آن نبودیم را بازبینی کنیم. ما یاد می‌گیریم که اگر حتی پیشنهاد های راهنما و متخصصین سلامت را دوست نداشته باشیم آن ها را کنار نگذاریم. یک لیست سه ستونی از تمام غذاهایی که معمولا می خورید طراحی‌کنید.

*در ستون اول*
غذاهایی که شما آن‌ را‌ جز علاقه مندی های تان می شناسید، غذاهای محرک – غذاهایی که شما اغلب بیش از حد می خورید؛
*در ستون دوم*
غذایی که گاهی ممکن است مشکل ساز باشد
*در ستون سوم*
عادت های بد غذایی را بنویسید.
بسیاری از اعضای OA می گویند ما همیشه زیاد غذا می خوریم حتی اگر آن غذا جز غذاهای ویارمان نباشد، پس ما باید به عادت های غذایی خود و رفتارهایی که از نظر آدم های عادی، غیر عادی محسوب می شوند توجه کنیم.
این ها پیشنهاداتی هستند تا ما بتوانیم با روشن بینی و واقعی گرایی به غذا خوردن مان نگاهی کنیم .


روز چهارم

ما کتاب‌ها و کتابچه‌های مورد تایید OA و مجله‌ی بهبودی راه زندگی “لایف لاین” را مطالعه می‌کنیم. بسیاری از اعضای OA متوجه شده‌اند که با خواندن روزانه‌ی نشریات برای زندگی کردن بر مبنای دوازده قدم نیروی بیشتری به دست می‌آورند. شما می‌توانید با مسئول نشریات گروه تماس بگیرید و نشریات OA را تهیه کنید. معمولا قیمت نشریات در انجمن بسیار پایین است برای شروع، نشریه ی ابزارهای بهبودی،‌ داشتن یک برنامه ی غذایی، قبل از برداشتن لقمه ی اضافه، دوازده قدم و دوازده سنت پرخوران  گمنام، آوای بهبودی و دوستان بهبودی پیشنهاد می شود.

از نشریه دوستان بهبودی صفحه ۸۶

درباره ی اعتماد به نفس و روان شناسی چیزهایی آموختم. اما همه ی این خودآگاهی ها نتوانست مرا از خوردن بی اختیار باز دارد. زمانی که شروع می کردم، نمی توانستم آن را متوقف کنم. هیچ قدرت و اراده ای نمی توانست مرا از خوردن، آن هم زمانی که ویارم زیاد می شد، موثر باشد. هیچ کدام از این اطلاعات ، طغیان نارضایتی درون مرا آرام نمی کرد.


روز پنجم

*ابزار تلفن*
بسیاری از اعضای OA به طور روزانه به راهنمای‌شان یا دیگر اعضا تلفن می‌کنند، نامه می‌نویسند و ایمیل می‌زنند. تلفن و سایر وسایل ارتباط الکترونیکی یک روزنه و راه نجات فوری است برای فراز و نشیب‌های سختی که ممکن است آن‌ها را تجربه کنیم.
عضوی در نشریه راه زندگی‌ می گفت:
کار دیگری که الان انجام می دهم این است که تلفن را برمی دارم و با  اعضا تماس می گیرم. دیگر فکر نمی کنم، “اوه، نمی خواهم کسی را اذیت کنم.” در عوض، به ساعت نگاه می‌کنم، روز هفته را در نظر می‌گیرم و شش نام به ذهنم خطور می‌کند – افرادی که ممکن است در هنگام نیاز به صحبت کردن در یک موقعیت چالش‌برانگیز در دسترس باشند. این عادت یک شبه به وجود نیامد. من روی آن کار کردم، همانطور که برنامه غذایی، قدم ها و برنامه‌ام را انجام دادم. ابتدا با راهنمایم تماس می‌گیرم‌، سپس با هم قدمی هایم تماس می‌گیرم. سپس با افرادی که در طول مسیر با آنها خدمت داشتم  تماس می‌‌گیرم. برخی دوستان صمیمی شده اند. وقتی آن تلفن دویست کیلویی را برمی‌دارم (عجیب است که وقتی برای تحویل غذا تماس می‌گرفتم، تلفن هرگز اینقدر سنگین نبود)، آماده کردن سؤالات مفید است:

روز شما چگونه می گذرد؟

در مورد برنامه غذایی خود چه چیزی را دوست دارید؟

آیا غذای خود را وزن و اندازه می گیرید؟ بلافاصله این کار را کردی؟ چه فوایدی می بینید؟

آیا غذاهایی وجود دارد که اکنون می خورید و مطمئن بودید که از آنها متنفر هستید اما واقعاً از آنها لذت می برید؟

من در تهیه غذا خیلی خلاق نیستم. آیا ایده هایی در مورد دستور العمل ها یا انتخاب های غذایی دارید که بتوانید به اشتراک بگذارید؟

آیا شما یک متخصص تغذیه یا رژیم درمانی دارید که بتوانید توصیه کنید؟

چگونه برای قدم پنجم خود آماده شدید؟

چگونه پرهیز خود را از آسیب حفظ می کنید؟

من به اندازه کافی وزن کم می کنم که بقیه  متوجه آن می شوند. به نوعی خوب است، اما اکنون مردم به من توصیه می کنند که چه بخورم تا چقدر سریع یا آهسته وزن از دست بدهم. چطور با آن کنار آمدید؟

از زمانی که در برنامه و پرهیز بودید، روابط خانوادگی شما چگونه تغییر کرده است؟

چگونه با کاهش میل خود به شایعات، مقابله می کنید؟

همسرم در مورد چیزی که می خورم به من سخت می گیرد. من بین این که بخواهم او را  راضی کنم و بخواهم با این برنامه کار کنم درگیر هستم، زیرا کسی که هستم را دوست دارم . چطور این را مدیریت می کنید؟

سفر شما برای یافتن نیروی برتر خود چگونه بود؟ نیروی برتر شما کیست یا چیست؟

چه زمانی و چگونه مراقبه می کنید؟ آیا به موسیقی گوش می دهید؟ می نشینید یا دراز می کشید؟

منطقه ما چیست؟ کنفرانس خدمات جهانی چیست؟ آنجا چه اتفاقی می افتد؟ چرا باید اهمیت بدهم؟

جلسه بین گروهی چگونه است؟

روز ششم

اقدام بعدی نوشتن
نوشتن روزانه

هنگامی که فکرها و احساس‌های‌مان را روی کاغذ می‌آوریم، می‌توانیم عملکردهای لازم و واکنش‌های مناسب را بهتر تشخیص دهیم. اگر فقط در مورد آن‌ها فکر کنیم و یا فقط درموردشان صحبت کنیم ممكن است واكنش‌هاي مناسب را تشخيص ندهيم. دوست همدردی در مجله راه زندگی از نحوه به کارگیری نوشتن‌ می گوید:
من با ترسم چه کردم؟ من از ابزار نوشتن استفاده کردم. این بار، این ابزار نوشتن بود که واقعاً چرخش من را به سمت بهبودی آغاز کرد.
*نشستم و آنچه ترس می گفت (باکلمات کاملاً قوی) نوشتم. سپس انگشتانم را به سوی خدا چرخاندم و آنچه را که شنیدم خدا به من گفت و من آنها را نوشتم*. اوه، چه خدای عاقل و فهمیده ای دارم. وقتی کلماتی را که خدا برایم نوشته بود خواندم، بلافاصله احساس آرامش و تمرکز بیشتری کردم. دریافتم که شجاعت این را دارم که از میان این ترس عبور کنم و به اقدام صحیح بعدی ادامه دهم، نه اینکه در ترس خود محورانه خود فلج بمانم.
برنامه ما یک برنامه عملی است و من بسیار سپاسگزارم که خداوند مرا به ابزار نوشتن راهنمایی کرد تا به من کمک کند ترسم را برطرف کنم. مسئولیت من این است که اقدامی انجام دهم و وقتی این کار را انجام می‌دهم، آرامشی را پیدا می‌کنم که امروز به زندگی مطابق با شرایطش ادامه دهم. امروز  انتخاب من این است که در راه حل زندگی کنم.

روز هفتم

*ما برای تکامل‌اینجاییم‌ نه کمال*

“فقط برای امروز برنامه ای خواهم داشت شاید آن را مو به مو اجرا نکنم اما برنامه ای خواهم داشت.”
برنامه ی ما بدون اینکه همه ی آن را کاملاً کار کنیم کار می کند. من سی سالگی پرهیزم را جشن می‌گیرم، حتی نمی‌دانم «عالی کار کردن» چگونه معنا می شود. حتی برداشتن قدم های ناپخته ی کودکانه، استفاده ی ناشیانه از ابزارها و کارکرد بی‌مورد قدم‌ها و سنت‌ها برای من کافی است و جواب می‌دهد. انتظار کمال از خود و دیگران می تواند به قیمت از دست دادن بهبودی ما تمام شود
“هیچ یک از جلسات نزدیک من آن چیزی را که من می خواهم ندارد.” تا به حال به این فکر کرده اید؟ نشریات تایید شده توسط OA روشن می کند هر زمان که دو یا چند نفر پرخور در مورد بیماری و بهبودی صحبت کنند، نیروی برتر حضور دارد و آن یک جلسه است. هیچ جا نمی گوید که یک جلسه باید سخنران مورد علاقه ی من یا حداقل تعداد افراد غایب یا اعضای دارای بهبودی طولانی مدت یا هر چیز دیگری داشته باشد. فقط باید یک نفر به دیگری کمک کند تا پرهیز ‌را شروع کند یا در پرهیز بماند. طبیعتاً من برخی از جلسات را بیشتر از سایر جلسات  دوست دارم، اما بهبودی و حتی زندگی من به این بستگی دارد که حداقل به دو جلسه در هفته برسم.
افرادی هستند که در جلسه ی من راهنما می شوند، اما من هیچ کدام را دوست ندارم. دیدگاه و تجربه من هر دو می‌گوید که راهنما می‌تواند هر کسی باشد که در حال کارکرد قدم هاست، پرهیز  می‌کند و تمایل دارد نحوه ی انجام پرهیزش را مشارکت کند. راهنما فقط شخصی است که کمی دورتر مسیری که من در آن هستم رفته است -کسی با پرهیز، صداقت، آرامش و تجربه ی استفاده از قدم ها در زندگی خود یا هر چیز دیگری‌ را مشارکت می کند.  یک راهنما برای کمک اینجاست. استفاده نکردن از راهنما  یعنی اجازه دادن به بیماری انزوا. “فرض کنید من چیزی را دوست ندارم که راهنمای من می گوید یا نمی گوید یا انجام می دهد یا انجام نمی دهد؟” این بیماری رنجش، انکار و مقاومت است.. با این حال، این کار راهنما نیست که با من تماس بگیرد. این کار من به عنوان رهجو است. ما به عنوان راهنما و رهجو اشتباهاتی مرتکب می شویم.  اما در بیشتر مواقع، این رابطه زنده می ماند. .. من به تنهایی نمی توانم بهبود پیدا کنم. بنابراین، نادیده گرفتن جلسات یا عدم استفاده از آن یک انتخاب نیست.
جلسه ی عالی، جلسه ای است که من به اندازه ی کافی خوش شانس باشم که در آن بنشینم.
راهنمای کامل کسی است که موافق حمایت من برای بهبودی باشد. او کسی است که به تلفن ها پاسخ می دهد، گوش می کند و تجربه، نیرو و امید را ‌مشارکت می کند.

*در اینجا هیچ وقت هیچ گاه درها را نمی بندند و‌ کسی پشت در تنها نمی ماند. با اعضا در تماس باش*
خدمتگزار تازه وارد