پیام های نجات بخش

پیام های نجات بخش

من در ۲۶ مارس ۲۰۰۵ (۶ فروردین ۱۳۸۴) وارد OA شدم آن زمان فکر می کردم فقط مشکل وزن دارم. خیلی زود متوجه شدم که…

آشتی با خودم

آشتی با خودم

سلام  من سحر هستم پرخور، بالاخره بعد از نبرد فرسایشی باخودم، با یک دنیا تردید، شک و دودلی وارد انجمن پرخوران گمنام شدم. در OA…

زن گمشده در غذا و وسواس

زن گمشده در غذا و وسواس

“ما به خاطر وسواسی که داشتیم همیشه سرمان را شلوغ می‌کردیم. عده زیادی از ما آن قدر می‌شستند و می‌سابیدند که از نفس می‌افتادند” (دوازده…

صداهای ذهن یک پرخور بی اختیار

صداهای ذهن یک پرخور بی اختیار

همیشه در مورد اسم نشریه “آوای بهبودی” فکر می‌کردم. نشریه جذابی که هر صبح، روز من با آن شروع می‌شد. معمولا قبل از اینکه چشمم…

تصویر غلط ذهنی

تصویر غلط ذهنی

امروز که این مطلب را می‌نویسم هجده سال است در انجمن پرخوران گمنام هستم. هجده سال در جامعه سن قانونی است. یعنی افراد به بلوغی…

بیمار پرخور

بیماری پرخوری بیمار پرخور

من بعد از عمل جراحی چاقی به OA پیوستم. درست وقتی در وزن‌خوبی بودم و از آن مرد چاق چهل و چند ساله خبری نبود….

ترس از دست دادن

ترس از دست دادن

درست در روز سوم‌ قطع آرد بودم احساس دلتنگی خیلی زیادی داشتم. انگار چیزی گم کرده بودم اصلا فکر نمی‌کردم قطع یک ماده غذایی اینقدر…

پرخوری و خودخوری

پرخوری و خودخوری

در قدم چهارم وقتی از ترس‌هایم می‌نوشتم یاد خاطره‌ای از دوران کودکی‌ام افتادم. وقتی برق قطع می‌شد با خواهر و برادرهایم دور چراغ توری می‌نشستیم…