زن گمشده در غذا و وسواس

زن گمشده در غذا و وسواس

“ما به خاطر وسواسی که داشتیم همیشه سرمان را شلوغ می‌کردیم. عده زیادی از ما آن قدر می‌شستند و می‌سابیدند که از نفس می‌افتادند” (دوازده…

صداهای ذهن یک پرخور بی اختیار

صداهای ذهن یک پرخور بی اختیار

همیشه در مورد اسم نشریه “آوای بهبودی” فکر می‌کردم. نشریه جذابی که هر صبح، روز من با آن شروع می‌شد. معمولا قبل از اینکه چشمم…

تصویر غلط ذهنی

تصویر غلط ذهنی

امروز که این مطلب را می‌نویسم هجده سال است در انجمن پرخوران گمنام هستم. هجده سال در جامعه سن قانونی است. یعنی افراد به بلوغی…

ترس از دست دادن

ترس از دست دادن

درست در روز سوم‌ قطع آرد بودم احساس دلتنگی خیلی زیادی داشتم. انگار چیزی گم کرده بودم اصلا فکر نمی‌کردم قطع یک ماده غذایی اینقدر…

درست شبیه اثر انگشت

درست شبیه اثر انگشت

از اولین باری که خود را به عنوان یک پرخور بی‌اختیار معرفی کردم سه سال است می‌گذرد. در طول این سه سال از روش‌های زیادی…

رهایی از زندان تعصب

رهایی از زندان تعصب

امروز بعد از شش سال حضور در OA به وزن ایده‌آلم رسیدم و دیروز تمام آزمایش‌های پزشکی وضعیت نرمالی را نشان می‌داد. شش سال پیش بعد…