قهر
|

دیگر قهر نمی کنم

اسم من یان یک پرخور بی اختیار هستم. بچه آخر یک خانواده شلوغ و پرجنب‌وجوش در هلند بودم، جایی که صدای همه بلند بود و من همیشه حس می‌کردم در میان این همه هیاهو دیده نمی‌شوم. کودکی و نوجوانی‌ام پر از دلخوری و قهر بود. وقتی ناراحت می‌شدم، پرده را می‌کشیدم، تلفن را قطع می‌کردم و از جمع فاصله می‌گرفتم. نمی‌دانستم چگونه احساساتم را بیان کنم، پس با قهر کردن و دوری گرفتن، خودم را پنهان می‌کردم.

در جوانی، چند بار رابطه‌ام را با دوست‌دخترها قطع کردم. هنوز که یادشان می‌افتم، قلبم درد می‌گیرد، اما یاد گرفته‌ام نباید دوباره همان اشتباه را تکرار کنم. باید بایستم و با دردهایم روبرو شوم، نه اینکه فرار کنم.

پرخوری برایم مثل پناهگاهی بود که هیچ‌وقت از آن طرد نمی‌شدم. وقتی احساس می‌کردم تنها و شکست خورده‌ام، سراغ غذا می‌رفتم. اما روزی در جلسه OA، شنیدم که قدم دوم چه معنایی دارد: «با نیرویی فراتر از خودمان می‌توانیم امید و آرامش پیدا کنیم.»

با کمک اعضای OA شروع کردم به نگاه کردن درونم. به جای قهر کردن، به جای دور شدن، نشستم و با خودم روبه‌رو شدم. به کودکی که همیشه آرزوی دیده شدن داشت، به آن خشم‌ها و ترس‌ها فکر کردم.

حالا، وقتی دلم می‌گیرد و می‌خواهم پرده را بکشم و از جمع دور شوم، یاد قدم دوم می‌افتم. یاد می‌گیرم که نیرویی بالاتر کنارم است و می‌تواند به من کمک کند از تاریکی بیرون بیایم. به جای فرار، می‌مانم، احساساتم را می‌پذیرم و قدم‌های کوچک به سوی بهبودی برمی‌دارم.

امروز، یان پرخور دیگر آن بچه تنها و قهرکننده نیست. حالا می‌دانم که می‌توانم با دیگران ارتباط برقرار کنم، عشق بورزم و زندگی را با امید و آرامش بپذیرم.

https://t.me/+YXFwUO6jIGg3NDdk

پرخوران گمنام

وبسایت oa.org

نوشته‌های مشابه

  •  بدون انسولین 

    امروز برای من روزی با حروف قرمز است، یک معجزه. من می ترسم(  که این فقط موقت باشد) اما خوشحالم. بالاخره انسولین رو قطع کردم حدود شانزده ماه…

  • یاد آوری منظم بهبودی

    (پرهیز در بعد از تعطیلات)  من یک پرخور بی اختیار هستم که خدا را  برای سی و شش سال در پرهیز بودنم شکر می کنم. …

  • چک لیست بهبودی پرخوران گمنام

    چک لیست بهبودی پرخوران گمنام یکی از مهم‌ترین ابزارهایی است که به اعضا کمک می‌کند پرهیز خود را حفظ کنند. این چک لیست در قالب…

  • به تنهایی نتوانستم

    من یک  پرخور مادام العمر هستم. بیماری من به گونه ای است که هرگز نمی توانم OA را ترک کنم.   عمری  را صرف مبارزه با…

  • زن گمشده در غذا و وسواس

    “ما به خاطر وسواسی که داشتیم همیشه سرمان را شلوغ می‌کردیم. عده زیادی از ما آن قدر می‌شستند و می‌سابیدند که از نفس می‌افتادند” (دوازده…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *