فروتنی

فروتنی مرا در پرهیز نگه‌می دارد

من به شوخی می گفتم وقتی برای اولین بار وارد برنامه شدم به فروتنی خودم بسیار افتخار می کردم. 

من می‌دانستم فروتنی چیست و آن را بیشتر به‌عنوان رفتار تحقیرآمیز خود می‌دانستم.  واقعا فکر نمی کردم مشکلی با این موضوع  ​​داشته باشم.اکنون به آن به عنوان تعادل فکر می کنم و می‌دانم با آن ​​مشکل دارم

در خواندنی ۱۸ خرداد آوای بهبودی (ص. ۸۰) به درستی عیوب شخصیت ما را به عنوان یک سیستم صوتی با صدای کاهش یافته توصیف می کند. خیلی بالا یا خیلی پایین، و این رابطه من با فروتنی بود. به ندرت خود من به یک صدای متعادل می رسید. 

یک لحظه ذهنیت حق به جانب  داشتم، فکر می‌کردم مسئولیت، عنوان شغل، حقوق یا هر چیز دیگری که فکر می‌کردم استحقاقش را دارم، نمی‌گیرم و لحظه‌ای دیگر ازکمال‌گرایی رنج می‌برم، و اینکه یک اشتباه کوچک را در اعتقاد به اینکه من بی کفایت بودم،  نباید دستمزد بیشتری دریافت کنم و احتمالاً من گزینه برای اخراج بعدی هستم

اکنون روی حفظ تعادل کار می کنم. قبول می‌کنم که مرتکب اشتباه می شوم، در عین حال می دانم که هر روز از جهات مختلفی در حال پیشرفت هستم. من دارم از اشتباهاتم درس می گیرم. من برای انجام کارها بهتر از روش خودم آماده هستم. من نیازی ندارم که همه چیز را بدانم تا احساس کفایت کنم. من نیازی به ترس از امتحان چیز جدیدی ندارم زیرا در آن خوب نخواهم بود. من همیشه می توانم چیزهای جدیدی یاد بگیرم، چه در حوزه تخصصم یا خارج از آن. من از نظر تسلط بر درس های زندگی بهتر یا بدتر از هیچ کس دیگری نیستم.

این چه ربطی به غذا دارد؟ خیلی ربط دارد!!! این هم‌ یکی دیگر از قسمت‌های است. که من در آن بالا و پایین بسیار زیاد دارم مرا به‌عنوان یک پرخور بی اختیار به بی تعادلی سوق می دهد.

شخصی به درستی پرخوری  را به صورت «باور به اندازه کافی خوب نیستم» نوشته است. اما برای من، پرخوری‌ها می‌توانند از این که فکر می‌کنم خیلی خوبم یا آنقدر مغرور هستم که نمی‌توانم کمک بخواهم ایجاد شود. 

تمرین فروتنی مرا در پرهیز، در مرکز، در منطقه «به اندازه کافی خوب» نگه می دارد.

همه ما در مسیر بهبودی برابر هستیم – صادقانه با مشکلات خود روبرو می شویم

، وقتی تلاش های خودمان ما را ناکام گذاشته است، با دید باز از دیگران کمک می گیریم، و مایل هستیم تا بر اساس دانش جدیدی که به دست می آوریم، عمل کنیم. از جمله اینکه چگونه خود را در آن تعادلی که به عنوان فروتنی شناخته می شود، حفظ کنیم.

— ویرایش و تجدید چاپ شده از خبرنامه Novations، بین گروه ویرجینیای شمالی، جولای ۲۰۰

نوشته‌های مشابه

  • دیگر قهر نمی کنم

    اسم من یان یک پرخور بی اختیار هستم. بچه آخر یک خانواده شلوغ و پرجنب‌وجوش در هلند بودم، جایی که صدای همه بلند بود و…

  • یک دنیا توقع و  انتظار

    من، مریم، زنی پنجاه‌ساله‌ام، ساکن قاهره هستم. سال‌ها در سکوت، با پرخوری مزمن دست‌وپنجه نرم کرده‌ام؛ عادت ناپسندی که در پس آن، زخم‌هایی عمیق از…

  • توهم دانایی

    من رِکا هستم، سی و هشت ساله، از بوداپست. سال‌ها گرفتار پرخوری عصبی بودم. چرخه‌ای دردناک که بارها تکرار می‌شد: پر کردن معده با حجم…

  • به تنهایی نتوانستم

    من یک  پرخور مادام العمر هستم. بیماری من به گونه ای است که هرگز نمی توانم OA را ترک کنم.   عمری  را صرف مبارزه با…

  • سفر از گرسنگی تا آزادی

    من، لیزا، زنی ۵۰ ساله‌ام که در یکی از محله‌های فقیرنشین سیدنی بزرگ شدم. خانواده‌ام پرجمعیت بود و درآمد پدرم، که کارگر ساده‌ای بود، کفاف…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *