آیا باید‌ انجمن را رها می کردم؟

من چندین سال پیش بهبودی دوازده قدم دیگری  را از اعتیادی غیرمرتبط با غذا پشت سر گذاشتم، و فکر می‌کردم پیوستن به  OA خیلی سریع  اتفاق خواهد افتاد. من در ژانویه ۲۰۱۰به OA پیوستم و به دلیل تجربه قبلی دوازده قدمی ام، می دانستم که باید در جلسات شرکت کنم و راهنما بگیرم. در سه هفته اول جلساتی را پیدا کردم که دوست داشتم و امروز هم همان راهنما  را دارم.

راهنمایم  از من خواست که هر چیزی را که میخورم‌ به همراه زمانی که خوردم را یادداشت کنم

او همچنین از من خواست که یک لیست «پانزده موردی» انجام دهم: پنج کاری که به خاطر آنها سپاسگزار بودم، پنج چیز که باید خودم را ببخشم، و پنج کاری که به خوبی انجام داده بودم.

 من هر روز این  لیست را همراه با ریپورت  غذایی ام برایش ایمیل می کردم. ما شروع به کارکرد قدم ها کردیم، من پاسخ سوالات را می نوشتم و هر یکشنبه صبح با هم صحبت می کردیم. در شش ماه اول حدود  (۹ کیلوگرم) کم کردم و منشی گروه کوچکمان شدم.

در هشت ماهگی متوجه شدم که کاهش وزنم متوقف شده است. من از برنامه ام ناراضی شدم و به جای شباهت در تجربیاتی  که می شنیدم، شروع به جستجوی تفاوت ها کردم. من تشخیص دادم که OA برای من کار نمی کند و زمان آن رسیده که آن را رها کنم. اما من چهار ماه از تعهدم  برای خدمت منشی باقی مانده بود، بنابراین تصمیم گرفتم که نمی توانم کاری را که واقعاً امتحان نکرده بودم ترک کنم.

به خودم گفتم اگر بعد از اینکه همه ابزارهای برنامه را برای تعادل موقعیت در بهبودی [استفاده کردم و جواب نداد]، می‌توانم OA را ترک کنم. من شروع به برقراری تماس های تلفنی روزانه برای شناختن اعضا کردم، به طوری که وقتی روز بدی را سپری می کردم، از قبل عادت کرده بودم که تماس بگیرم. من یک جلسه دیگر اضافه کردم، بنابراین هر هفته در سه تا پنج جلسه دوازده قدم شرکت می کردم. من نشریات OA بیشتری را به شیوه های گذشته خواندن، نوشتن، دعا و مراقبه روزانه خود اضافه کردم. قدم ها  را با راهنمایم کار  می کردم. من با استفاده از یک متخصص تغذیه و نشریات OA، برنامه همیشه در حال تکامل خود برای غذا خوردن  دوباره تعریف کردم. من با چرخش موقعیت خدمتم در هر جلسه و از جمله تایپ لیست تلفن ها و یادداشت های کمیته اداری  به دو گروه معمولی خود خدمات می‌کردم. من گمنام‌ ماندن را تمرین کردم و یک برنامه اقدام را در چارچوب OA برای خود تعریف کردم . درعین شگفتی در سال بعد  (14 کیلوگرم) دیگر ‌کم‌کردم‌

داستان من  داستان سیندرلا نیست. من به حرکت کردن (نه پریدن،  یا جست و خیز، بلکه از جا به جایی رفتن ) [نیاز داشتم] و به این جاده سرنوشت ادامه می دهم. کاهش وزن من دوباره متوقف شده است، اما من یاد می گیرم که زندگی را در طول زمان متعادل کنم. وزنی را که از دست داده بودم دوباره به دست نیاوردم و بلوغ عاطفی و ارتباط روحانی  من همچنان در حال گسترش است. با توجه به مشکلات مزمن سلامتی ام ، باید انتخاب های غذایی راحت بیشتری را اصلاح کنم و برای ادامه کاهش وزن در ورزش  بمانم. پس از گذراندن  قدم های  دوازده گانه با سوالات پرهیز، مطالعه سنت ها، و تجربه انبوهی از تلاش های روحانی، یادگیری من ادامه می یابد. تنها کار من آموزش پذیر ماندن است.

اگر حدس نزده اید، من تصمیم گرفتم که OA را در پایان مدت خدمت ام ترک نکنم. من هنوز برای OA کار می کنم و این برای من کار می کند

نشریه راه زندگی.

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *