بیماری پرخوری بیمار پرخور

بیماری پرخوری بیمار پرخور

من بعد از عمل جراحی چاقی به OA پیوستم. درست وقتی در وزن‌خوبی بودم و از آن مرد چاق چهل و چند ساله خبری نبود. اما جذاب‌ترین چیزی که مرا در جلسات نگه داشت، آگاهی در مورد تفاوت بین بیمار پرخور و بیماری پرخوری بود. 

وقتی در جلسات اول اعضا درمورد غذا و وزن صحبت می کردند، جذابیتی برای من نداشت. یک فکر همیشگی بیماران بعد‌ از جراحی را ‌رها نمی‌کند. “چون چاق نمی‌شوم نیازی به OA ندارم .

راههای زیادی را برای پایان دادن به احساس ناکافی‌ درونیم رفته بودم. خواندن کتاب‌های روانشناسی، فلسفه، مراجعه به روانشناس، در کنار آنها به پیشنهاد کسی حضور در جلسات دوازده قدم OA را شروع کرده بودم.

حدود یک ماهی از اولین باری که متوجه شدم در کائنات چیزی به نام دوازده قدم وجود دارد می‌گذشت. آغاز کرونا بود، ظاهرا جلسات هم مجازی شده بود. من یک ماه بود در جلسات دنبال راهنما‌ می‌گشتم تا از عضوی شنیدم که می‌گفت: برای پیدا کردن راهنما‌ باید دعا کرد. ناباورانه دعا کردم و در جلسه‌ای شرکت کردم که شش عضو بیشتر نبود. با خودم گفتم در جلسات صد نفره راهنما پیدا نکردم اینجا چه کار می‌کنم. جلسه کتابخوانی بود و من در آن جلسه پاراگرافی شنیدم که انگار تمام زندگی من بود.

“بسیاری از ما شغل پر مسئولیتی داشتیم و در خانه‌هایمان مدیران موفقی بودیم، دوستانی داشتیم که دوستمان داشتند. بسیاری از ما ازدواج‌های موفقی داشتیم. اما با وجود همه‌ی اینها باز هم احساس شادمانی و رضایت نمی‌کردیم” (دوازده قدم دوازده سنت پرخوران ص ۱۳). اگر ‌می‌خواستم زندگی چهل و چند ساله‌ام را در چند جمله خلاصه کنم بهترین از این پارگراف هیچ جمله‌ای  نمی‌توانستم توصیف کنم. خیلی جالب بود در همان جلسه  عضو دیگر  گفت “ما در کنار پرخوری، پُرهای منفی دیگری هم داریم پرحرفی، پرطمعی و… در کنار آن پُرهای مثبت مثل پرمهری، پر‌ استعدادی و …” و دقیقا این پُرها بلای جان من شده بود.

من هم قهرمان زندگی دیگران و ورشکسته زندگی خودم بودم و با آخرین آشفتگی ‌‌از الگوی منجی‌گری به OA رسیدم. معجزات OA اینگونه عجیب و غریب محقق می‌شود، همان شخص را به عنوان راهنما گرفتم و این سوال را از ایشان پرسیدم: حتی اگر ‌من بخواهم هم نمی‌توانم غذا بخورم OA چه کمکی به من می‌کند. راهنمای آگاه در برنامه یک نعمت است او جواب داد: ما در OA می‌گوییم “چنگال را زمین بگذار و قدم ها را کار کنید.” حالا ظاهرا شما با جراحی چنگال را کنار گذاشتی ما از هفته دیگه قدم‌ها را شروع می‌کنیم امیدوارم ما را همراهی کنی و تا پایان قدم‌ها پاسخ‌هایی دریافت کنی که فقط ذهنت قانع نشود بلکه قلبت آرام شود.

بیماری پرخوری متوقف می‌شود روی شفای بیمار پرخور کار کن.

امروز بعد از دوبار کارکرد قدم‌ها و یکبار انتقال آن متوجه می‌شوم. در OA قدم یک تا سه کمک می‌کند تا بیماری پرخوری را متوقف کنیم و سایه‌ی بیمار پرخور را ببینم‌ و هشت قدم بعدی را کار می‌کنیم تا بیمار پرخور شفا پیدا کند.

در قدم یک: متوجه شدم که پرخوری من نمایش تمام قدی از زندگی من بود. همه عادت‌های بد غذایی نمایشی از عادت‌های بد رفتاری‌ام است و محصول این بیماری، شخصی به نام بیمار پرخور است. مثلا تند خوری من از نشانه‌های بیماری پرخوری است اما عجول بودن از عود بیمار پرخور است. وقتی بیماری من متوقف بشود تند خوری هم متوقف می‌شود اما عجول بودنم نیاز به شفای روحانی بیمار پرخور دارد.

در قدم دو: متوجه شدم بیماری پرخوری روی باورهای من تأثیر گذاشته و از افکار و عقایدم بیماری پرخور ساخته است. بیماری پرخوری باعث شده من معتقد باشم غذا را دو نریزم و حیف خوری کنم. اما اینکه من با احساس مالکیت نسبت به نزدیکان از عود بیمار پرخور است.

در قدم سوم: متوجه شدم برای توقف بیماری پرخوری می‌بایست یک برنامه غذایی برای رسیدن به پرهیز طراحی کنم و تعهد روحانی به اجرای آن به راهنما بدهم. اما‌ اینکه من اعتماد ندارم بی‌اعتمادی در سپردن برنامه به نیروی برتر از عود بیمار پرخور است.

قدم چهارم: آغاز سفری بود برای شفای بیمار پرخور “برای اینکه دوباره بیماری پرخوری ناآرام  نشود، می‌بایست بیمار پرخور آرام بگیرد.”

من روی چهار کنش اصلی غرور، ترس، شرم و گناه و واکنش‌هایی که از رنجش و خشم و افکار منفی همه به آرامبخش به نام غذا منتهی می‌شد با سوال تراز کار کردم. متوجه شدم چگونه از این سناریوها از کودکی تا به حال برای رسیدن به حال بد استفاده کردم.
بیمار پرخور حتی در توقف بیماری چرخه آشفتگی با این احساسات و آرامبخشی با غذا را خوب می‌شناسد.

در قدم پنجم: بعد از اینکه با نعمت توقف بیماری، ارتباط من با غذا اصلاح شد، شروع اصلاح ارتباط بیمار پرخور با خود، خدا و دیگران بود. شاید ترازنامه قدم چهارم شروع خوبی بود تا بیمار پرخور از زندان خود ساخته بیرون بیاید و اصلاح ارتباط را انجام دهد. آنجا بود که فهمیدم چگونه بیمار پرخور دیگران را مانند غذا و یار مصرف می‌کند.

در قدم ششم: جمله آن نقص‌ها با ما چه کار کرد و آن نقص‌ها برای ما چه کار کرد (کتاب دوازده دوازده ص۶۵) سَمی که مصرف یک نقص در روان بیمار پرخور ترشح می‌شود آشنا شدم. سمی که عینکی روی چشم من می‌زد و دنیا را پر از انسان‌هایی میدیدم که نقص مصرف می‌کنند برای همه چیز غذا می‌خورند.

در قدم هفتم‌: متوجه شدم تا زمانی که کمبودهای بیمار پرخور حل نشود، همچنان غذا وسیله مناسبی برای پرکردن خلاهاست.

جایی که بیمار پرخور می‌بایست موانع فروتنی را کنار بگذارد.

در قدم هشتم: متوجه شدم نه فقط ریزه‌خواری‌ها بلکه ریزه‌کاری‌های رفتاری یک بیمار پرخور، بیماری پرخوری را فعال می‌کند.

در قدم نهم: متوجه شدم‌ احساس پشت رفتارهای الگویی بیمار پرخور چگونه است. همان احساسات که با غذا بی‌حس شده بود. اما‌ رسیدگی نشده بود و در اولین فرصت با خسارت به دیگران بیماری پرخوری را فعال می‌کرد.

در قدم دهم: متوجه شدم، یک فکر، یک احساس و  یک رفتار رسیدگی‌ نشده چگونه یک روز بد را برای بیمار پرخور می‌سازد.

در قدم یازدهم: رابطه آگاهانه را درک کردم چیزی که بیمار پرخور نمی‌تواند درک کند اینکه غذا از یک آرامبخش یک مخدر به برکتی برای بیمار پرخور تبدیل شد تا انرژی برای قدرت اجرایی نیروی برتر شد. با مراقبه جهت فکری بیمار پرخور تا فعال شدن بیماری را کاملا دیدم.

در قدم دوازدهم متوجه شدم که حال من بیمار ،گرسنگی‌ جسمی‌ است که ریشه در یک گرسنگی روحانی دارد و برای شفا می‌بایست بیمار پرخور از سرچشمه را در کل ابعاد زندگی سیر نگه دارم.

نمیدانم با دعای شما برای پرخوران در حال عذاب در پایان جلسه من به OA آمدم یا از شنیدن دعای دردمندانه خودم.هرچه بود خدا را شکر من اینجا هستم.

کاوه از ایران

نوشته‌های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *