لایف لاین

  • جنگ با غذا، جنگ با دنیا

    من مایکل هستم، ۲۷ ساله؛ یک پرخور بی‌اختیار — و شاید غیرمنتظره‌تر از آن، یک کالری‌سوز افراطی. این یعنی چه؟ یعنی هم‌زمان از غذا گریزانم…

  • ورزش وارد بشقاب غذایی ام شد

    من، الیسا ـ یک پرخور در حال بهبودی ـ در شهر گرم و ساحلی والنسیا زندگی می‌کنم؛ جایی که نور آفتاب تا عمق جان نفوذ…

  • گرما و پایبندی به پرهیز

    آفتاب آریزونا بی‌امان می‌تابید و گرما به پوست صورتم فشار می‌آورد، طوری که حس می‌کردم شعله‌های آتش از آسمان فرو می‌ریزد. آن روز، یک تعمیر…

  • سفر از گرسنگی تا آزادی

    من، لیزا، زنی ۵۰ ساله‌ام که در یکی از محله‌های فقیرنشین سیدنی بزرگ شدم. خانواده‌ام پرجمعیت بود و درآمد پدرم، که کارگر ساده‌ای بود، کفاف…

  • از نا امیدی تا پذیرش

    از نا امیدی تا پذیرش من مایک هستم، مردی معمولی از آمریکا. دوازده سال از ازدواجم گذشته بود، اما هرگز بچه‌دار نشدیم. بارها تلاش کردیم،…

  • احساس خوری

    قبل از OA ، من یک احساس خوار بودم. من هر وقت مضطرب ، ناراحت یا ترس داشتم غذا می خوردم. بعضی وقت ها هنگام…

  • حرکت به‌سوی بهبودی

    (:حرکت به سمت بهبودی)وقتی وسوسه سراغم می‌آید، به‌جای غذا خوردن چه کاری می‌توانم انجام دهم؟ اگر کسی در سال ۱۹۹۴ از من این سؤال را…

  • یک تغییر عمیق

    به اعضای OA  می‌گویند تغییر خوب است و مانند دارو، اغلب برای حل مشکلات تجویز می‌شود. نمی‌توانم بگویم چند بار این درمان را امتحان کرده‌ام،…

  • یاد آوری منظم بهبودی

    (پرهیز در بعد از تعطیلات)  من یک پرخور بی اختیار هستم که خدا را  برای سی و شش سال در پرهیز بودنم شکر می کنم. …

  • پیام تلفنی در تعطیلات  

    (‌پرهیز در تعطیلات) من می خواهم یک یادداشت از تجربه عشق بلاعوض را ‌در میان  بگذارم تجربه ای  از یک سرویس تلفنی OA  به من…