افکار جدید در پرهیز
من عضوی قدیمی از پرخوران گمنام (OA) هستم، ساکن ایالت کالیفرنیا. نخستین بار بیش از دو دهه پیش به این برنامه قدم گذاشتم، زمانی که…
من عضوی قدیمی از پرخوران گمنام (OA) هستم، ساکن ایالت کالیفرنیا. نخستین بار بیش از دو دهه پیش به این برنامه قدم گذاشتم، زمانی که…
مدتی بود که دیگر به سراغ غذا نمیرفتم. نه از سر گرسنگی، نه برای فرار. حتی وقتی روزهای سختی را میگذراندم، توانسته بودم به ابزارهایی…
هانا هستم، یک بیاختیارخور. هیچوقت فکر نمیکردم روزی این جمله را با صدای بلند بگویم، ولی حالا بخشی از حقیقت من است. آن صبح، وقتی…
نام من آندره است. پنجاهویک سال دارم و در خیابان رویو دس مارتا ، در قلب پاریس، صاحب یک نانوایی کوچک اما پررفتوآمد هستم. نانهای…
من، مریم، زنی پنجاهسالهام، ساکن قاهره هستم. سالها در سکوت، با پرخوری مزمن دستوپنجه نرم کردهام؛ عادت ناپسندی که در پس آن، زخمهایی عمیق از…
نام من دیوید، یک پرخور و گروهبان دوم ارتش ایالات متحده هستم. سال ۲۰۰۵ بود و زمزمههای اعزام نیروهای جدید به عراق، در پادگانها پیچیده…
من مایکل هستم، ۲۷ ساله؛ یک پرخور بیاختیار — و شاید غیرمنتظرهتر از آن، یک کالریسوز افراطی. این یعنی چه؟ یعنی همزمان از غذا گریزانم…
من، الیسا ـ یک پرخور در حال بهبودی ـ در شهر گرم و ساحلی والنسیا زندگی میکنم؛ جایی که نور آفتاب تا عمق جان نفوذ…
آفتاب آریزونا بیامان میتابید و گرما به پوست صورتم فشار میآورد، طوری که حس میکردم شعلههای آتش از آسمان فرو میریزد. آن روز، یک تعمیر…
من، لیزا، زنی ۵۰ سالهام که در یکی از محلههای فقیرنشین سیدنی بزرگ شدم. خانوادهام پرجمعیت بود و درآمد پدرم، که کارگر سادهای بود، کفاف…